ادبیات کلاسیک فارسی تحت تأثیر نظام طبقاتی و باستانی بوده است
دکتر امیدسالار در ادامه به ادبیات کلاسیک فارسی تحت سلطۀ نظام طبقاتی اشاره کرد و افزود: آنچه مورد بحث ما هست این است ادبیات کلاسیک فارسی تحت تأثیر نظام طبقاتی و باستانی بوده است. نکوهش این شاعر و آن نویسنده به جرم مدیحه سرایی نظام حاکمه، که در بخش هایی از ادبیات فارسی دیده می شود، راه به جایی نمی برد. شرایط زندگی آن دوران _ به قدری با ناامنی همراه بود _ که اگر کسی اندک امنیتی برای مردم حاصل می کرد مردم خود را رحیم منت او می دانستند.
این پژوهشگر بیان کرد: تحقیق در تاریخ ادبی ایران، به صورتی که امروزه به عنوان تاریخ ادبیات صورت می گیرد برخلاف علوم ادبی معروف مانند عروض، قافیه، نثر و شعر از علوم جدیده است. تحقیقات سنتی قدیم از نمونه ای از شعر و نثر قدما که در واقع همان تذکره نویسی است فراتر نمی رود. کتب قدیمه معمولاً پس از ذکر نام شاعر و ردیف کردن جملات مسجع بسنده می کند.
هیچ کدام از این مطالب نقد و تحلیل دندانگیری از شعر رودکی به دست نمی دهد و به ندرت در آن چیزی که بتوان تاریخ یا تحلیل ادبی خواند یافت می شود. نوع دوم تحقیقات سنتی آن است که در نوشته های علامه فروزانفر و مرحوم همایی و امثال آنها دیده می شود و فضلایی مانند ملک الشعرای بهار و مرحوم قزوینی که یا در فرنگ زندگی کرده اند و یا به دلیل دانستن زبان فرنگی تحت تآثیر مکاتب نقد غرب بودند نمی توان در گروه دانشمندانی مانند فروزانفر و همایی داخل کرد.
وی تصریح کرد: با اینکه دانشمندانی چون همایونفر و همایی نمودار دوام سنت نقد ادبی ایرانی و اسلامی به شمار می روند، اینها از اسلاف خود فراتر رفتند و قضاوت هایشان با معیارهای امروزه قابل استناد و استفاده است. این نوع نقد ادبی، نقدی کاملاً ایرانی و اسلامی است و ملهم از آن نوع نقد ادبی که از مدرنیته تغذیه نشده است.
دکتر امید سالار با توجه به دیگر اقسام نقد و تحقیق دربارۀ ادبیات فارسی گفت: قسم دوم تحقیقات در باب تاریخ ادبیات فارسی توسط متخصصانی نوشته شده که از آرا و عقاید غربی متأثرند. این فرقه نیز به دو نوع چپ گرا و پیروان نظریات نژادی تقسیم می شوند. محققانی که تحت تأثیر مکاتب چپ گرا قرار گرفتند یا در جوانی به این مکاتب تعلق خاطر داشتند اما بعد به دلایلی از آن راه بازگشتند و یا اگر خود مستقیماً در این تقسیمات وارد نبودند کسانی بودند به حذب توده وابستگی داشتند. یکی از مضرترین پیش فرض ها تقسیم ادبا و شعرا به مدیحه سرا و خوب یعنی خلقی است. اما پیروان نظریۀ نژادی از عقاید نژاد پرستانه غربی تأثیر پذیرفتند. این گروه ادبیات را زاده نژاد آریایی دانستند که به زعم ایشان بر ادب ترکان و عربان برتری دارد.
داد و ستدها فرهنگ ها در حیطۀ زبان و وام واژگان چشمگیرتر است
این استاد دانشگاه گفت: می دانیم که در اثر تماس مداوم فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی، لغات و مفاهیم دینی و دیوانی بیشتری وارد زبان فارسی شدند. این یک قاعدۀ کلی است و فرهنگ هایی که در تماس مداوم بودند داد و ستد فرهنگی با یکدیگر داشتند و تجلی این داد و ستدها در حیطۀ زبان و وام واژگان معمولاً چشمگیرتر است و به غنای واژگان زبان کمک می کند . کسی که انصافی داشته باشد هرگز ادعا نخواهد کرد که نثر بلعمی از نظر غنای واژگان از نثر نصرالله منشی یا سعدی بهتر است، اما آنچه که دیده می شود گروه نژادپرستان ورود لغات عربی به زبان فارسی و پدیدآور شدن نثر فنی را تلویحاً مایه تأسف می شمارند. این پیش داوری ها و حب و بغض ها ما را از اصل مطلب دور می کند.
دکتر امیدسالار ادامه داد: استقرار اسلام در ایران، ایرانیان در حد برده و بنده تنزل نداد. آن گروه از اشراف ایرانی که جلای وطن نکردند اکثراً نفوذ و برتری اجتماعی خود را حفظ کردند. رابطه زبان فارسی و زبان عربی حتی در دوران بنی امیه که عقاید نژادی در طبقه حاکم نفوذ بیشتری داشت تنرل نیافت زیرا زبان عربی زبان دیانت اسلام بود و ایرانیان این دیانت را پذیرفتند و زبان عربی را متعلق به خود دانسته و در تدوین قواعد آن کوشیدند و چنان که از متون عربی و فارسی ورود اسلام به ایران مشخص است نه تنها زبان عربی هیچ گاه در ایران، زبان از دیوانی و دینی تجاوز نکرد بلکه حتی اعرابی که به ایران آمده بودند به فاصله کوتاهی از لحاظ فرهنگی دو زبانه شدند.
زبان ادب فارسی هیچ گاه زبان محاوره نبوده است
وی افزود: به طور کلی زبان ادب فارسی هیچ گاه زبان محاوره نبوده است بلکه در عرض آن زبان، در فضای خودش موجود است بنابراین ورود لغات صنایع بدیعی پیروی تغییرات زبان مکالمه ایرانیان نبوده است بلکه از تغییراتی که از فضای خاص ادبیات پیروی می کرده است. این معنی در اصطلاح لفظ قلم به معنی سخن گفتن بسیار تشریفاتی و به کار بردن اصطلاحات که در کتابت به کار می رود مستتر است. هیچ یک از تغییرات پس از فتح ایران به دست مسلمین به زبان فارسی معلول اعمال زور و اجبار نبود. بلکه تغییراتی بوده که به تدریج و گرایشات مخصوص خواص در زبان کتابت پیدا شده است و مشابه این تغییرات را در تاریخ زبان انگلیسی هم مشاهده می کنیم. مثلا شعر پیش از انگلیسی باستان مانند شعر پیش از اسلام ایران از اوزان بدیعی پیروی نمی کرده و شعری هجایی بوده است و بر اساس تعداد هجاها بنا شده بود.
خاطرۀ قومی در ایران اساساً ادبی است
این استاد دانشگاه شعر را به عنوان هنر برتر در ایران دانست و گفت: زبان و ادب فارسی عمیقاً با هویت ملی و فرهنگی ما ایرانیان گره خورده است و تأثیری فراگیر دارد حتی می توان ادعا کرد خاطرۀ قومی در ایران اساساً ادبی است و به شعر و نثر فارسی وابسته است. برخلاف بسیاری از فرهنگ های اروپایی که اقسام هنرها را در عرض هم ارج می نهند و هر یک از گونه های مختلف هنری مانند موسیقی، مجسمه سازی و ادبیات که در فرهنگ ایشان مقامی شامخ دارد سنگ زیربنای فرهنگ ایران را، نه فقط ادبیات، بلکه ادب منظوم فارسی تشکیل می دهد. به عبارت دیگر وابستگان به فرهنگ فارسی در هر مملکت و گوشه ای از دنیا که زندگی کنند با شعر فارسی پیوند عمیق و عاطفی دارند که در دیگر فرهنگ هند و اروپایی مدرن دیده نمی شود فقط موسیقی کلاسیک ایرانی و آن هم به دلیل ارتباط جوهری شعر و موسیقی در نظر فارسی زبانان ارزشی نزدیک به ادبیات منظوم دارد.
دکتر امیدسالار در پایان بیان کرد: عده ای از اساتید با توجه به انسجام برخی ابیات شعرای دوره طاهریان و صفاریان انتساب آنان را به قرن سوم هجری بعید می دانند ولی به نظر می رسد چون شعرای عربی سرای متقدم لغات فارسی را در شعر خود به کار برده اند ایرانیان ذولسانین و ادیبی که در دواوین طاهریان و صفاریان مشغول شده بودند فهمیده بودند واژگان فارسی را می توان در متون عرب جای داد برای همین هرگونه سد ذهنی در مقابل این کار در هم شکسته بود و پیشگامان شعر فارسی فقط می بایست قدم بعدی را بردارند یعنی شعری که اکثر لغاتش عربی و قلیلش فارسی بود را به شعری که اکثر لغاتش فارسی و قلیلی از آن عربی بود تبدیل کنند بنابراین شعر عروضی فارسی به تدریج اتفاق افتاده است..